فیزیوتراپیست ها در مورد ارائه خدمات به مردم مجموعه ای از مسئولیت ها و وظایف خاص خود را دارند. این مسئولیت ها در طول سال ها به دلیل عوامل و تأثیرات جامعه در حال تغییر اطراف ما تغییر کرده است.(فیزیوتراپی های مشهد)
برخی از تأثیرات ممکن است ناشی از تغییرات در محیط کار، جامعه، تغییرات در شرایط کاری، بودجه، و غیره باشد. نقش ها ممکن است مستقل یا همپوشانی داشته باشند و با نقش های دیگر مرتبط باشند، جایی که هر نقش به اندازه نقش بعدی مهم است.
وظایف و مسئولیت ها ممکن است به طور مرتب مورد بازبینی قرار گیرند تا کارایی و عملکرد مبتنی بر شواهد افزایش یابد. به عنوان مثال، فیزیوتراپیستهایی که در NHS کار میکنند، توسعه نقشهای حرفهای مشاور و پیشرفته است که انواع وظایف و مسئولیتهای مسئول را پوشش میدهد. این نقشهای پیشرفته برای برآورده کردن خواستهها و نیازهای بیماران پیچیده ایجاد شدهاند و به نوبه خود به این درمانگران اجازه میدهند تا مهارتهای خود را توسعه دهند و از پیشرفت حرفهای مستمر حمایت کنند.
ارزیابی اولین مرحله در مدیریت کلی سلامت و توانبخشی بیمار است. این شامل جمع آوری اطلاعاتی است که برای برنامه ریزی برای درمان بیمار و درک وضعیت بیمار استفاده می شود. فیزیوتراپیست ها طیف وسیعی از عوامل را از سیستم های بدن تا تاثیر بر فعالیت های زندگی روزمره در نظر می گیرند. روش های ارزیابی با توجه به هر بیمار و خاص به شرایط تحت درمان جداگانه است. با این حال، یک ایده کلی از بیمار از طریق مشاهده، مصاحبه و آزمایش های فیزیکی خاص به دست می آید. مشاهده بیمار در تمام مدت مدیریت فیزیوتراپی به طور مداوم انجام می شود. تمرکز اولیه بر روی رفتار، حرکت و عملکرد بیمار است در حالی که مصاحبه فیزیوتراپی کلید دریافت یک شرح حال ذهنی از بیمار است. این کمک می کند تا درک درستی از وضعیت بیمار از نظر مکانیسم آسیب، عوامل تشدید کننده و تسکین دهنده و چگونگی تأثیر این وضعیت بر سبک زندگی بیمار شکل بگیرد. سپس ارزیابی خاص با شرایط بیمار تنظیم می شود. آزمایشها میتوانند از آزمایشهای لمسی یا حرکتی بسیار عملی گرفته تا پرسشنامهها یا آزمایشهایی باشند که بهطور خاص برای استفاده فیزیوتراپیستها برای تشخیص برخی شرایط ایجاد شدهاند. در مجموع، نتیجه مرحله ارزیابی، درک فیزیوتراپیست از وضعیت بیمار است و بیمار این درک را تایید کرده است. این درک بسیار مهم است و بر درمان و هدف بیمار حاکم است. بنابراین در صورت نادرست بودن تشخیص بیمار و احساس بیمار دچار اشتباه می شود.
هدف از برنامه ریزی درمانی ایجاد یک برنامه درمانی خاص تشخیصی است. پس از تکمیل مرحله ارزیابی اولیه/آزمایی درمانی، می توان یک طرح درمانی جامع تشخیصی خاص ایجاد کرد. این بر اساس ماهیت و شدت آسیبها و محدودیتهای فعالیت، اهداف شخصی و منابع بیمار است. هنگام ایجاد یک برنامه درمانی، تعدادی از فاکتورها وجود دارد که فیزیوتراپیست باید آنها را در نظر بگیرد تا مطمئن شود این طرح ایمن، موثر و بیمار محور است. هدف درمان باید بهینه سازی عملکرد و کیفیت زندگی بیمار مطابق با اهداف و چارچوب های زمانی واقع بینانه باشد. برنامه درمانی باید از رویکردی استفاده کند که شواهد قوی پشت آن باشد. این ممکن است شامل استفاده از دستورالعملهای بالینی، پروتکلها و عملکرد مبتنی بر شواهد باشد. یک بررسی سیستماتیک توسط توماس نشان داده است که برای مدیریت اختلالات LBP، دستورالعمل ها یکی از پرهزینه ترین و از نظر بالینی موثرترین روش هایی هستند که می توانند برای ترویج بهترین عملکرد مورد استفاده قرار گیرند. استفاده از یک رویکرد واحد برای مدیریت در روش آزمون و خطا، که در آن روشهای دیگر تنها به عنوان آخرین راهحل امتحان میشوند، نیز مقرون به صرفه بوده است. برنامه درمانی باید انعطاف پذیر و پویا باشد و با توجه به پیشرفت بیمار یا هرگونه شکست تغییر کند. انعطاف پذیری جنبه مهمی است که باید در نظر داشت، زیرا فیزیوتراپیست به عنوان یک مشاور برای بیمار که استقلال دارد درمان پیشنهادی را بپذیرد یا رد کند، کار می کند. هدف درمان باید این باشد که بیمار را به یک شرکت کننده فعال و مروج خود مدیریتی برای وضعیت خود تبدیل کند. این برای مدیریت طولانی مدت شرایط عود کننده و مزمن مهم است.
- دوشنبه ۰۷ آبان ۰۳ ۲۰:۱۸ ۵ بازديد
- ۰ نظر